طلوع و غروب خوش یک روز پائیزی
نخستین شنبه ی پاییز نود و پنج را یکی از روزهای خوب زندگی و دوران مسئولیتم می دانم. روزی که در نخستین ساعاتش با مراسم امضای تفاهم نامه ای میان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و بنیاد شهید و امور ایثارگران همراه بود تا در قالب آن و برای نخستین بار ظرفیتی معادل یک هزار تخت توانبخشی در کشور ایجاد شود.
نیاز اورژانسی ما در این حوزه البته ۲۵۰۰ تخت است و برای رسیدن به شرایط مطلوب باید حدود ۲۰ هزار تخت طی چند سال آینده افتتاح شود.
امروزه در بسیاری از کشورهای جهان، توانبخشی را بخشی از حلقه ی درمان می دانند و اگر حوزه ی درمان ما هم به مراکز پیشرفته توانبخشی مجهز شود، می توان قسمتی از اعمال جراحی را از چرخه ی درمان حذف و توانبخشی را جایگزین آن کرد.
اغلب بیماران پس از اعمال جراحی اندام ها و مغز به توانبخشی نیاز دارند. افرادی هم که سکته مغزی را پشت سر می گذارند، به شدت محتاج توانبخشی هستند و بعضی از بیماران صعب العلاج نیاز مبرم به این فعالیت درمانی دارند.
پس از آغاز به کار دولت یازدهم قرار شد هلال احمر در حوزه ی توانبخشی فعال شود که متأسفانه این برنامه اجرایی نشد. چندی پیش بنیاد شهید و امور ایثارگران، این مهم را بر عهده گرفت.
مرکز نخست در شیراز افتتاح شد و در قالب تفاهمنامهای که امروز به امضا رسید، مرکز تهران با ۲۰۰ تخت، طی سه ماه آینده، آماده بهرهبرداری خواهد شد. مراکز بعدی هم در همدان، زاهدان و مشهد راه اندازی میشود.
سومین روز پاییز اما پایان خوشی هم داشت؛ همزمان با غروب خورشید، مهمان جشنی سرشار از نور و عاطفه بودم؛ جشن نفس و تقدیر از خانوادههای اهدا کنندگان عضو که با حضور مادران و پدران فداکار که در سختترین شرایط زندگی، با شهامتشان بهترین تصمیم را گرفته بودند به جشنی استثنایی تبدیل شد. باورم این است که واحد فراهم آوری اعضا در سراسر کشور نیز بینظیر عمل کرده؛ در این عرصه حضور و همراهی هنرمندان هم بسیار مغتنم است و امیدوارم با فرهنگسازی بتوانیم به بیماران بیشتری کمک کنیم. مصوبهی بیمهها برای کمک به واحدهای فراهم آوری اعضا را نیز با همراهی معاون اول محترم رییس جمهور پی خواهم گرفت. انشاءااله در آیندهی نزدیک یادداشتی در مورد پیوند اعضا خواهم نوشت و آرزو میکنم حاصل دو اتفاق خوب این روز پاییزی در برنامه های سلامت مردم خوب مان موثر واقع شود.